کد مطلب:41820 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149

پیشنهاد شگفت











موسی به همراه برادرش هارون علیه السلام به كاخ فرعون وارد شدند در حالی كه پیراهن پشمینه بر تن داشتند و عصایی چوبین در دست. با فرعون شرط كردند كه اگر دین موسی علیه السلام را بپذیرد و به آیین او بگرود، پادشاهی و بقای عزت وی را تأمین كنند.

فرعون (از پیشنهاد آنان شگفت زده شده و) به پیروان خود گفت: آیا شما از اینان دچار شگفتی نمی شوید كه ایمان آوردن مرا به دین خود، شرط باقی ماندن عزت و سلطنت من قرار می دهند؟! در حالی كه هر دو در حالتی از فقر و خواری هستند كه خود مشاهده می كنید! (اگر این دو نفر راست می گویند كه از جانب خدا آمده اند) پس چرا دستبندهایی از طلا به دستشان آویخته نشده است؟!

این سخن را به جهت بزرگ دانستن طلا و گرد آوردن آن و پست و حقیر شمردن پشم و پوشیدن آن گفت.

قال علی علیه السلام:... لقد دخل موسی بن عمران و معه أخوه هارون علیهماالسلام علی فرعون و علیهما مدارع الصوف و بأیدیهما العصی فشرطا له ان أسلم بقاء ملكه و دوام عزه، فقال: ألا تعجبون من هذین یشرطان لی دوام العز و بقاء الملك و هما بما ترون من حال الفقر و الذل، فهلا ألقی علیهما أساور من ذهب؟ اعظاما للذهب و جمعه و احتقارا للصوف و لبسه.[1] .

[صفحه 437]



صفحه 437.





    1. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، ص 790.